تا دیروز تصور میکردیم که تنها خواجه شیراز نمیداند که رشت به عنوان اولین شهر دارای سند بازآفرینی که به تصویب وزارت کشور رسیده، بیش از ۵۰ طرح و پروژه برای حفظ هویت تاریخی و فرهنگی رشت در دست دارد؛ پروژههایی که به انحای مختلف مورد بحث و گفتگو قرار گرفته و بارها برای آگاهسازی جامعه تبیین و تشریح شده است اما حالا معاون اداره میراث فرهنگی گیلان از اجرای پروژه بازآفرینی در محورتاریخی پیرسرا اظهار بی اطلاعی کرده و مدعی شده شهرداری، اداره کل میراث فرهنگی استان را در جریان چنین پروژه ای قرار نداده است.
اخیراً اظهار نظرهای عجیبی از سوی اداره میراث فرهنگی استان شنیده میشود که بیشتربه مزاح شباهت دارد و به نظر میرسد مدیران دستگاه مذکور از روی شوخطبعیاین حرفها را مطرح میکنند اما اگر این طور نباشد،از معاون میراث فرهنگی باید پرسید که دیگر چرا ستاد بازآفرینی استان به ریاست استاندار تشکیل شده و به طور مرتب جلساتی با حضور فرمانداران، شهرداران و مدیران سازمانها و نهادهای استان برگزار میشود؟ و اینکه طی جلسات قبل میراث فرهنگی کجا بوده و چه نقشی داشته است؟
جالب است که یکی ازپاهای ثابت تمام این جلسات، معاون وزیر راه و شهرسازی بوده که بارها به واسطه جلسه ستاد بازآفرینی پایدار، به گیلان آمده و در مورد پروژههای بازآفرینی استان صحبت کرده است. حتی کمتر از یک ماه پیش بود که محمدسعید ایزدی با حضور در رشت و بعد از اینکه پروژههای در دست اقدام شهرداری برای او تشریح شد، در جلسه ستاد بازآفرینی گفت که شهردار رشت در بحث بازآفرینی حتی یک قدم از ما هم جلوتر است. از اینها گذشته، پروژههای بازآفرینی از جمله بازآفرینی محله پیرسرا پیش از این در رسانهها هم مطرح شده بود و حالا باید پرسید اگر اداره میراث فرهنگی از جلسات ستاد بازآفرینی استانداری خبر نداشته، حتی اخبار شهر را هم از طریق رسانهها دنبال نمیکند؟
سلمان شاه محمدی می گوید:«بازآفرینی مسیری که میزبان صنایع دستی و گردشگران متعددی در طول سال است، تنها با قلوه چینی کف خیابان و ایجاد فضای مکث امکان پذیر نیست».
در ابتدا معاون اداره میراث استان باید بدانند که محلهای که او به عنوان مرکز صنایع دستی گیلان از آن یاد میکند، بیشتر به عنوان بازار هدف محصولات صنایع دستی همدان و اصفهان و همچنین بازار چین است و در خوشبینانهترین حالت، تنها ده درصد از محصولات این بازار را صنایع دستی گیلان شامل میشود. بد نیست ایشان بگویند پیرسرا که روزگاری مرکز خراطی استان بود، اکنون چه اتفاقی افتاده که جز خاطرهای از خراطان و هنر دست آنها باقی نمانده است؟ یا استادکارانی که در کار کفش چرم دستسوز بودند چه سرنوشتی پیدا کردند؟
متاسفانه گویا اداره میراث فرهنگی تصوری که از بافت تاریخی و میراثی دارد این است که همانطور آن را رها کند تا موریانههای زمان، بنیانش را از اساس بجوند و نابود کنند. حالا پس از این همه سال، یک ارگان آستین بالا زده و قرار است، دستی به سر و شکل این محلهی قدیمی بکشد که تنها میراثش بناهای قدیمی در معرض تخریب است، اما گویا اداره میراث به یاد وظیفهی ذاتیاش افتاده است و ساز مخالف کوک کرده است.
البته معاون میراث استان دقیقاً درست میگوید که تنها با قلوه چینی کف خیابان و ایجاد فضای مکث بازآفرینی امکان پذیر نیست. هرچند کسی هم نگفته با سنگفرش کردن، این محله بازآفرینی میشود بلکه این اقدامات تنها بخشی از پروژه بازآفرینی است که ابعاد همهجانبه و چند بعدی دارد که بخشی از آن زنده نگاه داشتن مصادیقی است که هویت شهر را یادآوری می کنند. این سنگ فرش کردن هم به این دلیل است که پیرسرا در صد سال پیش سنگفرش بوده است. اجرای طرحهای بازآفرینی در سطح شهر، احیای هویت شهر است تا به اهدافینظیر پایداری اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ختم شود. اما قطعاً همانطور که با سنگفرش کردن نمیتوان محلهای را بازآفرینی کرد، نصب المانهای فرهنگی و صنایع دستی نیز راهی به مقصد بازآفرینی پیرسرا نخواهد داشت که معاون اداره میراث به عنوان طرحهای اداره میراث از آن یاد میکند که به دلیل تعلق نگرفتن بودجه، به قول ایشان ابتر باقی مانده است.
هرچند دغدغهی شاه محمدی قابل تقدیر است اما کاش اداره میراث به جای طرحهای زیادی که به دلیل عدم تعلق بودجه بینتیجه ماندند، کمی با دیگر نهادها همکاری و تعامل داشت تا فرآیند ثبت بنایی مثل خانهی پدری ابتهاج دو سال طول نکشد. البته قطعاً اگر اداره میراث دغدغهای برای حفظ هویت تاریخی پیرسرا دارد، بهتر است سری به این محله بزند و بازدیدی میدانی از ابنیهی تاریخی آن داشته باشد تا حداقل از شرایط و وضعیت آنها آگاه شود. هرچند سالهاست که رسانههای گیلان مطالب زیادی را در مورد ابنیههای تاریخی شهر رشت کار کرده و از خطر تخریب و نابودی بسیاری از آنها خبر دادهاند اما متاسفانه از آنجایی که به عقیده مدیر کل اداره میراث، نظر رسانهها نظر کارشناسی نیست، کمتر مورد توجه مسئولین امر قرار گرفته است.
به عنوان نمونه یکی از بناهای ارزشمند این محله، حمام گلزار پیرسرا است که چه به لحاظ قدمت و چه به لحاظ معماری و کاشیکاری از بناهای بینظیر گیلان محسوب میشود اما متاسفانه جز مخروبهای از آن باقی نمانده در حالیکه اگر عزم و دغدغهای پشت آن بود، میتوانست به عنوان یکی از محرکهای توسعهی گردشگری از آن استفاده شود. همینطور خانهی قدیمی نصرت رحمانی که سالهاست ثبت بنیاد و احداث موزهی نصرت در این بنا که میتوانست مورد توجه گردشگران فرهنگی بسیاری قرار گیرد، تنها در حد حرف باقی مانده و همچون صدها طرح دیگر به بهانهای ثابت نظیر «عدم تحقق بودجه» به فراموشی سپرده شده است.
هرچند در ماده سوم اساسنامه سازمان میراث فرهنگی کشور، وظایفی نظیر تهیه و اجرای طرح های لازم به منظور حراست، حفاظت، تعمیر، مرمت و احیاء آثار، بناها و مجموعههای با ارزش فرهنگی- تاریخیمشخص شده است امامتاسفانه در سالهای اخیر کمتر شاهد عزمی راسخ و اقدامی موثر جهت حفظ، حراست و بالفعل کردن این ظرفیتهای بالقوه بودهایم. اما حالا این امید وجود دارد که با اجرای طرح بازآفرینی در پیرسرا و رونق گرفتن این محلهی قدیمی، دیگر ابنیهی تاریخی و ظرفیتهای منحصر به فرد این منطقه هم مورد توجه قرار گرفته تا بلکه گردشگری نیمه جان رشت هم شاید بتواند بعد از سالها نفسی چاق کند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰